.

۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۴:۴۱

تدبّر تفکّر تعقّل(2)

                                                                  بسم الله الرحمن الرحیم 

پیرو بحث قبلی درباره ی تفکر ، لزوم وجود آن و مسیرش ، نوع فکر کردن و مسببات طرز پیدایش افکار باید بگویم که :


افکار موجود در ذهن ما رابطه ی غیر قابل انکاری با حواس پنجگانه ی ما دارند.

گاهی از لامسه ، گاهی از شنوایی و گاه بویایی برای مثال وقتی بویی از غذایی را استشمام میکنیم ذهن بسوی غذا و مواد خوراکی میرود

اما بعقیده ی بزرگان رابطه ی بسیار قوی بین افکار و حس بینایی ما وجود دارد . تصریف بزرگان احساس بینایی را به دو بخش تبدیل کرده :

گاهی اوقات است که چشم ما فقط میبیند و فقط فعل "دیدن" را صرف میکند برای مثال  آدمها را میبینیم و خیلی ساده از کنارشان عبور میکنیم ، این است که فقط میبینیم.

ولی گاهی اوقات است که "نگاه میکنیم" ، بحث نگاه ، بحث کاملا متفاوتی از بحث دیدن است ، با نگاه درک میکنیم ، میفهمیم و در عمق مطلب نفوذ میکنیم ؛ آن لحظه ای را که استاد پای تخته سیاه ایستاده و درس میدهد ، به او نگاه میکنیم  او را میبینیم ، مطلبش را در میابیم و در عمق مطلبش نفوذ میکنیم . این بحث را نگاه میگوییم.

این موارد را گفتم تا به این مطلب برسم که تمامی ذهنیات و افکار موجودیِ ما همه و همه پیوستگی قدرتمندی با نگاه دارند.

این نگاه نوع فکر ما ، مسیرش و ختمش را که به "شدن" می انجامد تحت تاثیر قرار داده ،

هرگونه که دنیا را نگاه میکنیم ، فکرمان نیز پیرو همان نگاه است.

هرگونه که به مرگ نگاه میکنیم ، ذهنیتمان نیز بدنبال همان نگاه خواهد رفت . و اینها همگی این مطلب را میگویند که:

" تمامی گذاره های وجودیِ ما سر منشا تضویرهایی هستند که ما نگاهشان کردیم و میکنیم حال گاه خوب یا گاه بد"

و در شیوه ی تفکر نیز آمده که وقتی میخواهیم فکری را به ثمره برسانیم باید موضوعات و کلمات مرتبط با موضوع مدنظر را حول آن فکر در ذهنمان کنار هم گذاشته و در نهایت تصویری بسازیم که آن تصویر است که مسیر آن فکر را نشانمان میدهد و این همان لازمه ای است که به عملی شدنِ تفکری می انجامد.

حال بحث مسیر فکرمان پیش می آید ؛ بی شک سر منشا تفکرات خوب جز دو چیز نمیتواند باشد که

پیامبر اکرم(ص) فرمودند : (( دو چیز گرانبها در میان شما نهادم ، کتاب الله و عترتی.))

پیرو بحث قرآن این مقبول است که کتاب خداوند متعال است ، مسیر را مشخص میکند و خود سرچشمه ی هدایت بشر است و رستگاری ما را به ما گوش زد میکند.

اما اینگونه نشود که مثّل ما بشود مثّلِ منافقان در جنگ صفین که قرآن کاغذی را در برابر قران ناطق و نور الهی حضرت امیر المومنین(ع) علم کردند .


اصلا نیازی به نگاه کردن نیست ، فقط کمی دیدن ؛ ببینیم

اطرافمان را ببینیم که هیچکس برایمان نمیماند جز این چهارده نور الهی و باب رستگاری

هیچ کس نیست که در این دنیای فانی رستگاری ما را در عقبی تضمین کند جز این انوار متبرکه.

تفکر واقعی نیز همینگونه است ؛ چقدر عاقلانه است که معیار افکارمان و ذهنیات دو دنیایمان را بر اساس یک معیار ، که تنها راه نجات انسان است ، قرار دهیم و آن هم حضرت اباعبدالله الحسین(علیه اسلام)

در این دنیای سیاهی که هیچ کس دستمان را نمیگیرد تنها باب نجات را این میدانم که طناب دلمان را به ریسمان نوکران درگاه حضرت ثارالله (ع) گره بزنیم و منشا افکارمان را از صافیِ دستگاه حضرتشان بگذرانیم.


و از تمامی نوشته هایم این نتیجه را میگیرم که اگر سر درِ ورودیِ ذهنمان بنویسم " فقط حسین "

هم نگاهمان خوب میشود ، هم مسیرمان معیّن میشود و هم تمامی افکارمان که به ، شدن ، می انجامد آن شدنی میشود که مقبول خداوند متعال قرار میگیرد.

و این همان ایمان و باوری بود که لازمه ی به ثمر نشستن تفکراتمان میدانستیم.

خداوندا این فکر کوته نظر و تفکرات قلیل ما را به دستگاه ارباب و مولایمان حضرت اباعبدلله الحسین(علیه السلام) گره بزن ، و کوری گره اش آنقدر زیاد باشد که تا قیام قیامت باز نگردد.

باشد که به امید این حسینی شدن ، مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روز حشر شفاعتمان را فراموش نکنند.

آمین


نویسنده:علیرضا خان احمد  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۸
گردان قرآنی شهید عباس کریمی

نظرات  (۲)

سلام من برای دفعه ی دوم هستش که به وبتون میام انصافا مطالبتون رو دوست دارم
سلام
خیلی خوب بود ولی میتونست کامل تر هم بیان بشه.
یا حق...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی